قدمگاه...

 

 

باز من رفتم فیلم دیدم جو گیر شدم!


رفتم فیلم قدمگاه رو ببینم چون تو تبلیغ هاش یه چیزی بود
که بد جور کنجکاوم کرده بود برم ببینم قضیه چیه!


خلاصه....داستان فیلم رو نمیگم! خودتون برید ببینید!


ولی یه جا هست که پسره میره عروسی اونیکه دوسش داره!
وقتی میآد تو همه ساکت میشن! میره با داماد رو بوسی میکنه!
بعد هم میره میشینه! یه بشقاب میوه هم میدن دستش!
دوباره بزن و بکوپ!


تازه این عروسی روز میلاد امام مهدی هم بوده بعد این قهرمان ما
هم جو گیر میشه به افتخار عروسی میره علم رو میگردونه!

 

حالا شما.....( اونایی که ممکنه همچین اتفاقی براشون بیفته)
اگه برین عروسی اونیکه عاشقش هستین چی کار میکنین؟؟؟؟؟؟؟؟

 

اگه از من میپرسین ! من که لازم نیست فکر کنم! چون در جا انفارکتوس میزنم
میمیرم!( انفارکتوس یک بیماری قلبی است!( سکته قلبی)...)

هان.. شما باشین مثل این یارو! عمل میکنین؟؟؟

 

نکته بعدی این فیلم این بود که....عروس قبلش میگه ....من چه جوری
تو چشاش نگاه کنم..
من دارم عروسی میکنم....

اینو خانوما بگن!......چه جوری تو چشاش نگا میکنید؟؟
من چه جوری تو چشاش نگا کنم؟؟؟؟


حالا خودمونیم ها....عجب وبلاگ قاراشمیشی شده!
شده هر چه میخواهد دل تنگت بگو!....ورزش ..سینما....عشق!و...و..و..

 

 


کامنت شما نشانه حضور شما و باعث دلگرمی ماست!

 

کامنت یکی از دوستان:

everblue

یکشنبه، 27 دى 1383، ساعت 9:52

ببین پسر خوب! تو که زحمت کشیدی و این فیلم رو رفتی دیدی بیشتر توش دقت میکردی... تو اون صحنه که کنار آتیش بود یادته؟ داشت دعا می‌کرد. برای همه دعا کرد و وقتی به خودش و حنانه رسید و اومد دعا کنه که به‌هم برسن پشیمون شد و گفت امیدوارم هرچی خیرشه پیش بیاد... یادت اومد؟ به این میگن عشق واقعی. یعنی اونقدر دختررو دوست داره که می‌خواد هر چی به صلاحشه براش پیش بیاد! وقتی میفهمه که دختره میخواد با اون پسر ازدواج کنه اول خیلی ناراحت میشه و کاملا هم نشون میده. حتی آخر فیلم گریه می‌کنه و از اینکه به دختره نرسیده ناراحته! ولی اونقدر اعتقادش قویه که نمی‌گه چرا؟ میگه حتما اینجوری خوشبخت میشه! بعد هم اونقدر روح وسیعی داره که میاد تو اون عروسی! مطمئن باش این شخص در نهایت کاملا خوشبخت میشه! چون از خود گذشتگی داره و به این میگن عشق واقعی! ما آدما چند تا چیز رو نداریم: از خودگذشتگی... صبر...اعتقاد قوی. اینایی که گفتم شعار نبود... خود من دقیقا تجربشون کرده‌ام و همونطور که تو وبلاگم دیدی الان واقعا خوشبختم... البته بعد از تحمل سختیها... اگه واقعا باانصافی اینایی رو که گفتم به ادامه مطلبت اضافه کن.

E-mail:  وارد نشده است

URL:  flashsample.persianblog.com

خواستگاری.....

 

 

رفتم خونه همسایه مون خواستگاری.....
گفتن نمیدن دخترشونو... امون از بد بیاری..


گفتن که تو یه دانشجویی مگه نه؟........
برای زن گرفتن تو جوونی! مگه نه.......؟


گفتن که باید حرفاتو با ما بزنی............
رسم زن گرفتن رو میدونی مگه نه......؟


گفتن چی چی داری...مهریه بزاری؟.....
خرج این عروس رو بگو از کجا میآری.....؟


گفتن خونه داری؟ گفتم که ندارم.........
خرج این عروس رو بگین از کجا(م)! بیارم؟


زحمتکش و پاکم....من درستکارم......
جز این دل عاشق،من هیچی ندارم........


ندارم که ندارم......ندارم که ندارم.......
ندارم که ندارم....خوب ندارم که ندارم.....

ولی من معنی عشق رو خوب میدونم....
واسه یارم میگذرم از دل و جونم.........


هزار آرزو دارم و جوونم.............
کی میگه عیبه که من اوازه خونم.......


زحمتکش و پاکم....من درستکارم......
جز این دل عاشق،من هیچی ندارم........


چرا هیچ کی از وفاداری نپرسید.....
.از من و عهد من و یاری نپرسید...............؟


تا بگم که اشتباهتون همینجاست.......
عشق من بزرگترین ثروت دنیاست......


زحمتکش و پاکم....من درستکارم......
جز این دل عاشق،من هیچی ندارم........

 

 

تفسیرش با شما؟

 


کامنت شما باعث دلگرمی ماست!....

افتتاح

وفادار دلشکسته افتتاح میکند!