درس هایی از shrek!

 

 

من که خیلی از این عکس خوشم اومد! شاید بعدن یه پست در موردش نوشتم!

اگه میخوان عکس رو گنده ببینید اینجا رو کلیک کنید!

 

اول از دوستان تعبیر کننده خوابم تشکر میکنم و حالا..

 

بچه ها شرک 2 رو دیدین؟ من تازه دیدم کلی هم چیز یاد گرفتم! نگا...

درس اول:بچه ها خوشگلی زیاد هم باعث درد سره! هر چیزی اندازه ش خوبه
مگه نه؟...نظر شما چیه؟

درس دوم: عشق زوری نمیشه.....حتی اگه دو نفر از هر جهت به هم بخورن
برای اینکه بتونن خوشبخت بشن باید تو زندگیشون عشق باشه و این چیزیه
که زوری نمیشه.....( همین ازدواج های اجباری که میگن ما صلاح شما رو میخوایم
بعدن از هم خوشتون میاد!)...راستی انگلیسی ها میگن: تو ازدواج کن عشق خودش
به وجود میآد!....همین قدر میفهمن دیگه!.....نظر شما چیه؟

درس سوم: خیلی وقت ها باید فداکاری کرد....وقتی میبینی کسی دیگه میتونه
عشقت رو خوشبخت کنه باید کنار بکشی.....(؟)....مگه هدف غیر از اینه...
نظر شما چیه؟

درس چهارم: بعد از ازدواج لازم نیست خودتو تغییر بدی! چون علف به دهن بزی شیرین
اومده!...البته اینو مطمئن نیستم!....نظر شما چیه؟

کامنت شما نشانه حضور شما و باعث دلگرمی ماست!

 

 

یک خواب مهم!

 

 

 

بچه ها این خواب رو تازه دیدم شما بخونید واسه م تعبیر کنید

خواب دیدم من و عشقم نشستیم یه جایی و مثل اینکه بعد از مدتها دیده بودمش
چون داشتم شیرین زبونی میکردم....! یهو یه 200 تومنی گذاشت کف دستم!
گفتم این چیه..؟ گفت یه بدهی قدیمی!...بهم بر خورد و ناراحت شدم و با
دلخوری گفتم باشه اینم رو بقیه....
دید ناراحت شدم گفت ناراحت نشو..من هم ناراحت میشم....گفتم: اشکال نداره
اینم رو بقیه! بعد سرم رو لای دستام قایم کردم و بی صدا گریه کردم...
بعد اومدم بگم که: یه چیزی هست که هیچ وقت نشد بهت بگم...میخوام بگم دوست
دارم ....
که اون پیش دستی کرد و نذاشت من حرف بزنم گفت...بذار یه چیزی رو
برای آخرین بار بهت بگم...گفت:
خدحافظ!!
احساس کردم داره گریه میکنه و میره.....بعد صدای امبولانس رو شنیدم
و چند نفر که داشتن میاومدن طرف من..!
آره  من مرده بودم!

من فکر میکنم یه بار دیگه میبینمش و میمیرم!

البته فکر میکنم که اونم منو خیلی دوست داشته ولی نشده...

نظر شما چیه؟

کامنت شما نشانه حضور شما و باعث دلگرمی ماست!

 

یک خواب مهم!

 

 

 

بچه ها این خواب رو تازه دیدم شما بخونید واسه م تعبیر کنید

خواب دیدم من و عشقم نشستیم یه جایی و مثل اینکه بعد از مدتها دیده بودمش
چون داشتم شیرین زبونی میکردم....! یهو یه 200 تومنی گذاشت کف دستم!
گفتم این چیه..؟ گفت یه بدهی قدیمی!...بهم بر خورد و ناراحت شدم و با
دلخوری گفتم باشه اینم رو بقیه....
دید ناراحت شدم گفت ناراحت نشو..من هم ناراحت میشم....گفتم: اشکال نداره
اینم رو بقیه! بعد سرم رو لای دستام قایم کردم و بی صدا گریه کردم...
بعد اومدم بگم که: یه چیزی هست که هیچ وقت نشد بهت بگم...میخوام بگم دوست
دارم ....
که اون پیش دستی کرد و نذاشت من حرف بزنم گفت...بذار یه چیزی رو
برای آخرین بار بهت بگم...گفت:
خدحافظ!!
احساس کردم داره گریه میکنه و میره.....بعد صدای امبولانس رو شنیدم
و چند نفر که داشتن میاومدن طرف من..!
آره  من مرده بودم!

من فکر میکنم یه بار دیگه میبینمش و میمیرم!

البته فکر میکنم که اونم منو خیلی دوست داشته ولی نشده...

نظر شما چیه؟

کامنت شما نشانه حضور شما و باعث دلگرمی ماست!