افطاری،.!

 

سلام به همه دوستان....شرمنده محبت های شما....

هی گفتین کیک کو...بفرماین اینم سهم شما!

 

این گلم کادو تون!

 

از اینا که بگذریم کورش سرما خورده..!خفن...ولی دارم خوب میشم...

امروز قضیه افطار کلاس رو براتون میگم با یکی دو جمله....

جونم بگه واستون...خبرمون مثل 2 سال گذشته اومدیم افطار بدیم

من هم تریپ مدیریت افطار!

اول اینکه دیگه مثل پارسال همه با هم دوست نیستن!

بین بچه ها کدورت های پیش اومده...

اینم خاصیت دانشگاهه...سال به سال بد تر از پارسال!

بگذریم...نکته اینجا بود که من رفتم حلیم بخرم..

.بعد یه 200-300 متری این قابلمه رو دستم

گرفتم اوردم...خلاصه به علت پوزیشن! خاص قابلمه

 دستم درد میکنه!! دیگه پیر شدم

گذشت اون زمون ها که جوون بودیم...

اما موقع افطار...رفتم تو دیدم واای...

آهنگ dj مریم رو گزاشتن دخترا ...دوپ دوپ دوپ!

 نا سلامتی اینجا دانشگاهه!

خلاصه استاد رو هم دعوت کردیم و پاچه خاری...!

بیخیل دیگه...حوصله تون رو سر نمیبرم..

 

منتظر خاطره مدرسه رفتن من باشید!!

 

این 2 جمله هم تقدیم به همه دوست داران وفادار دلشکسته...

 

با عشق زمان فراموش میشود و با زمان هم عشق فراموش میشود.....؟

 

عشق باید شادی بخش باشد نه رنج اور.........؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد