-
داستان عشق..... قسمت دوم
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:07
با استقبال خوب دوستان قسمت دوم داستان رو شروع میکنیم...! بله رسیدیم به سال کنکور....1380 این سال دیگه من بالغ شدم ....18 سال تمام..! تو این 3 سال هم اینقدر شعر عاشقونه خوندم که فامیلمون که سهله حافظ شیرازی هم فهمیدمن عاشق شدم..! همه میدونستن ولی کسی جدی نگرفت ! و به روی من هم نمیاوردن...! فکر میکردن یه هوسه زودگذره و...
-
داستان عشق.....قسمت سوم
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:07
خوب....سال کنکور شد....گفتم که خواستگارهاش زیاد شده بودن ....ولی یه روز.... تو یه جشن یه نفر رو دید که یه چیزی بهش گفت.....! وقتی با هم رفتیم پیش مامانش...به مامانش گفت فلانی گفت میخواد باهات حرف بزنه دو زاریم افتاد که طرف خواستگاره ...! این اولین بار بود که جلوی من از این حرفا میزد.... اونم با ذوق و شوق ...! من...
-
داستان عشق.....قسمت چهارم
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:06
خوب اینم قسمت چهارم..... این روزا دقیقاً همون جشنه ....یعنی سالگرد دل شکستن من. ...اینم از سال سوم..مبارکه..! خوب ادامه داستان....... .. بعد از اون واقعه ما رفتیم پی کارمون...! و خوشبختانه ختم به خیر شد..! فکر کنم خودش هم نفهمید چرا اون حرف رو زد.. !!چون یکی دو تا خواستگار توپ که از خارج اومده بودن رو رد کرد ....
-
داستان عشق....قسمت پنجم
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:06
خوب...رسیدیم به مهمونی.... من با حال گرفته ! رفتم اونجا به امید این که تحویلم بگیره از دلم در بیاد..! ولی....نه ..! از این خبرا نبود . .!البته همه میگن که اون حق داشت . ...یعنی مهمونی بیشتر زنونه بود..! واسه همین با بقیه فامیل می پرید..!فقط یه نگا به من کرد ولی باز تحویلم نگرفت...! این دفعه این قدر ناراحت شدم که وسط...
-
داستان عشق.....قسمت ششم....
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:05
بعله.....بعد از ناکامی در خاستگاری. ..!من چاره ی جز اعمال خشونت ..! ندیدم..! من اعتصاب غذا کردم. ..و این اعتصاب 294 روز طول کشید. ..!!! تو این مدت فقط نون میخوردم با نوشابه...!مثل افغانی ها...! تو این مدت....خواهرش رفت کانادا....من هم 2 بار بیشتر ندیدمش ....یه بار موقع خدافظی خواهرش تو فرودگاه...واااااای...گریه...
-
داستان عشق قسمت هفتم...
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:04
بعله ..... اینم از داستان عشق ما که داره به آخر میرسه .... آقا کجا بودیم ... ؟ ( بلا جای رفته بودیم مگه . ؟ ) اها ... ترم 2 دانشگاه .... آقا چشمتون روز بد نبینه ..... دیگه از بس ویتامین بهم نرسیده بود ... چشمم درست حسابی نمی دید ... یه روز صبح چشم درد گرفت .... مجبور شدم برم بیمارستان .... البته هنوز زیاد وضعم خراب...
-
شهیاد
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:02
قلب تو پاک و ساده س ..........به وسعت یه دریا اگه گذشته امروز .................تو باش به فکر فردا راهی شهر چشمات............دیوونه نگاتم من عاشق اون همه ..........دوست دارم گفتناتم! تو ی که میپرستم..........تا وقتی زنده هستم به پای عهد و پیمون........تا جون دارم نشستم عزیز جونم توی..............امید خونه م توی دلیل...
-
ستاره
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:02
اگه بر گرده خونه......رو موهاش..... می چینم یاس و پونه اروم اروم می گیرم رویه شونش می پاشم اشک شوق روی گونه ش... می سازم از صدای اشک و بوسه..... لا لا ی واسه خواب شبونه ش
-
ابی
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:01
کسی به فکر مریم های پر پر........................ .............................................کسی تو فکر کوچ کفتر ها نیست به فکر عاشقای در به در باش...................... که غیر از ما کسی به فکر ما نیست
-
چوبه دار
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:00
تو کاری کردی که دشمن نمیکرد که دشمن سهله اهریمن نمیکرد من اون قدر با وفا بودم که جز تو کسی ظلمی چنین با من نمیکرد چوبه دار رو بستی پای دار ما نشستی طناب دار رو بافتی کار دل ما رو ساختی هزار دفعه شمردم با هر کدومش مردم نیومدی تو آخر تو رو به خدا سپردم
-
هنوزم عاشقم
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 18:00
سفر کردم که از عشقت جدا شم دلم میخواست دیگه عاشق نباشم ولی عشقت تو قلبم مونده ای وای دل دیوونم رو سوزنده ای وی هنوزم عاشقم دنیای دردم مثل پروانه ها دورت میگردم سفر کردم که از یادّم بری دیدم نمیشه آخه عشق یه عاشق با ندیدن کم نمیشه غم دور از تو موندن یه بی بال و پرم کرد نرفت از یاد من عشق سفر عآشق ترم کرد هنوز پیش مرگتم...
-
ابی ........شادمهر
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:59
باورم نمیشه چشمات........ بره مال دیگرون شه..................... با غریبه اشنا شه ......... با غریبه مهربون شه....... باورم نمیشه دستات..... توی دست من نباشن........ رو در و دیوار خونه گرد تنهای بپاشن...... اخ خ خ یکی بود یکی نبود.... یه عاشقی بود که یه روز..... بهت میگفت دوست داره..... اخ خ که دوست داره هنوز..... دلم...
-
دل کوچولو
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:59
این شعر رو برا دلتون بخونید شاید آدم شد..! بیرون از خونه دلا همه سنگ.... هر چی میبینی رنگه و نیرنگ.... تو مثل یه پر میبردت باد..... حتی یادتم میبرند از یاد..... بمیرم واسه تو....چه رنجا نکشیدی... چه خسته ...دل تنها.....چه رنجا که کشیدی... حالا برگشتی...بازم تو سینه.... میدونی تنها...منو داری.. میدونم شیطون.. بلای...
-
نیلو فر بهاره
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:58
اگه ببینمش دوباره....شاید این شعر رو براش بخونم... بعد از گذشت سالها دیدم تو رو دوباره انگار که دل از عشقت راهه فرار نداره دیدم هنوز نگاهت غرور چشمه ساره دستای مهربونت نیلوفر بهاره سلام گرم وخوبت با خنده ای صمیمی مثل یه عکس زیبا از آلبوم قدیمی بوسه ای با محبت رو گونه هام گذاشتی از التهاب قلبم انگار خبر نداشتی انگار...
-
ستّار
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:57
جمعه، 23 مرداد، 1383 ستّار اینم یه شعر دیگه که اگه ببینمش شاید براش بخونم.....چه طوره..؟ آمدی ای نازنین رفته م باز آمدی..... بار دیگر با دل دیوانه دم ساز آمدی.... بعد تو مشت پری کنج قفس ماند از دلم.... ای پرستوی که با این شوق پرواز آمدی..... رفتی و من ماندم و تنهای و پایان عشق.... بعد عمری عشق من ،بهتر از آغاز آمدی...
-
بیژن
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:57
این شعر رو قبل از این که بره ..!! باید میخوندم..!چه طوره...؟ وقتی که رفتم .. تازه تو، می فهمی عاشقی چیه... می شناشی عشقو بعد من ..... می فهمی عاشقت کیه.... عآقبت از غصه تو نقش تو قصه ها می شم.... می رم و پیدام نمیشه. ..تنها مثل خدا می شم.... وقتی که من عاشق شدم با همه بود و نبود.... تو خواب و تو بیداری هام نقش دو تا...
-
خجالت می کشم
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:56
من که خجالت می کشم. .! ولی هر کی خجالت نمیکشه بیا د اینجا این خبر رو بخونه..! لطفاً نظر بدید و در نظر سنجی احساسات من هم شرکت کنید.... ok ..؟؟
-
مژده....!
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:55
یه مژده برای خواننده های داستا ن عشق من و داستان های عشق...! داستان من که تموم نشده هنوز...یعنی نمی دونم کی تموم میشه در واقع..! ولی تا اینجاش رو..! یه قسمت دیگه بیشتر نمومنده...و به زودی می نویسمش..بقیش هم اگه اتفاق افتاد رو چشم.! و اما عشق.... بله...یکی از دوستا ن هم قراره داستانش رو بگه ما(کیا..؟من بابا.!) تو وبلاگ...
-
شهریار
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:54
اینم یه شعر قشنگ از شهریار ...که دوست خوبم روناک زحمتش رو کشیده....! اینجوری شاید یه خورده کلاس وبلاگ رفت بالا..! طبق معمول نظر و شرکت در نظر سنجی یادتون نره...!! چشم انتظار من باش تنها تو یار من باش ای آخرین امیدم ای نازنین ترین یار چشم انتظار من باش من زنده ام به یادت ای مهربون عاشق تنها به شوق دیدار عاشق تراز همیشه...
-
معین...عطر یادت..
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:53
چند روز پیش که این آهنگ رو گوش دادم البته 10-20 بار...! بی اختیار گریه م گرفت.....فکر کردم واسه من خونده...! بد ندیدم شما هم بخونید..! شاید چشاتون یه حالی بکنن...! اولش با این دکلمه زیبا از خود معین شروع میشه... بگو که گل نفرستد کسی به خانه من..... که عطر یادتو پر کرده اشیانه من .... تو چلچراغ سعادت فروز بخت منی.......
-
ببینید ابی در مورد عشق چی گفته....
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:47
ببینید ابی در مورد عشق چی گفته.... اینم منبعش..! شب نیلوفری عشق در نهایت زیبائی خطرناک هم هست ولی بدون عشق زندگی ما هیچ پایه اساسی نداره و به خطرش می ارزه و چه بخوایم چه نخوایم دامنمونو میگیره . خطر شیرینیه. وقت گل کردن رویاست. نیستی اما یادت اینجاست. به تو میرسم از این شب نیلوفری بتو میرسم من از این راه خاکستری. به...
-
قهرمان...!
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:46
تبریک به رضا زاده و همه ملت ایران... دوباره این غرور ملی ما که زخمی شده بعضی وقتا ...حسابی ترمیم شد... میشه از اهن و فولاد یه گل محمدی ساخت.... این کاریه که حسین کرد این اولین بار بود که به پیروزی کسی حسودیم نشد!! باور کن راست میگم...!!!
-
قهرمان 2
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:45
اینم دومین طلا ی ما.... همونا که واسه حسین نوشتم ..واسه هادی هم بخونید.... الان دوباره همه ایرانی ها تو دنیا خوشحال شدن... باور کنید هیچی با شادی ملی قابل مقایسه نیست...
-
تصاویری زیبا از ۴ قهرمان مدال آور ایران در المپیک
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:44
اینم 4 نفر بقیه که مدال اوردن و ما عکسشون رو نزاشتیم..!درود بر همشون... کورش || 15:17
-
شانس...!
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:44
سلام به همه دوستان.... من شرمنده م... والا پاور کامپیوتر م سوخت.. .! 10000 تومان خرج رو دست من گزاشت... .بعد هم که ویندوز هال ما رو گرفت...! خلاصه زندگی من نداشتم دوستانی که of گزاشته بودن تو این 2 روز... واسه تبادل لینک اگه لینکشون نیست. ..یا ادد نکردمشون.. دوباره بی زحمت pm بدن.... آخه یاهو هم قات زده بود...! این 2...
-
در بند...!
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:42
دیدم پاک شده..!! دوباره مینویسم.. خدایا این پرشین بلاگ رو.... بگزریم....آقا ما...یعنی من و دوستم..رفتیم در بند...! جای دوستان خالی.... اول راه این افسر ها بودن و bf ها gf رو چک می کردن..! من هم نگا میکردم صفا..!بعد فهمیدم که پیر شدم.!!!!.. .غم عشق منو پیر کرده. ..به زور رفتم بالا...البته بالا ها.!! اما تو راه چه چیزا...
-
اریان 3....
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:41
اریان 3... . اینم گروهی که از عشق می خوند.. از این به بعد شاید آهنگ های توپ! رو هم واسه دانلود بزارم.! میخوام زمینه فعالیت وبم رو از فقط ترانه گسترش بدم.! چه طوره ؟ زود دانلود کنین تا لینکش سالمه! چه کار کنم هم خونه تولد دوباره اشک گمشده همسر گمشده من مغرور ندای آسمونی من نمیدونم کدومش جدیدس..! افسونگر آروم آروم بذار...
-
عیب های من..
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:40
سلام....امروز میخوا م یه کم از عیب های خودم بنویسیم از شما هم کمک بخوام که درستشون کنم.! راستی شب تیم ملی بازی داره..دعا کنید... اگه بخوام همشو بنویسم که یه کتاب میشه..! پس خلاصه می نیویسم.. 1...من حسودم...شاید هم خیلی زیاد....مثل دخترا..! اگه کسی یه چیزی به دست میآره من هم میخوام...تازه میخوام فقط من داشته باشم نه...
-
سختی ها
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:39
اینم چند بیت شعر از چند جا...!ولی قشنگن بخونین میفهمین...! تو نگفتی با من از عشق.. قصه دل دادگی من شدم پا بند عشقت رو صفا ی سادگی اولین عشقم تو بودی ای کلام آخرین دست من باید بگیری در این افتادگی.... بیا ای یار که مجنون تو هستم خراب لعل میگون تو هستم نمی بوسم لب پیمانه می.. خرابان و جگر خون تو هستم الهی کدام درد باشد...
-
یک نکته یک خبر..
شنبه 29 اسفندماه سال 1383 17:38
اول یه خبر بدم بهتون که قراره یه داستان عشق دیگه تو این وبلاگ نوشته بشه! به زودی زود...مثل قبلی به صورت سریال.! هر کسی هم داستان عشق مشق! داره که میخواد من بزارم تو وب برام e-mail بزنه ...اما...مطلب امروز.. چند روز پیش تلویزیون داشت مراسم استقبال مردم از هادی ساعی رو نشون می داد تو شهر ری...وقتی دیدم مردم با چه شوق و...